نیمه رجب المرجب است
نیمه رجب المرجب است.
دیدم که ماه، سرخ فام و اندوهگین است گویا میدانست که سالروز عروج توست بانوی شهیده!
نمیدانم چرا فقط بردن نام تو چشمهایم را اشکبار میکند؟
البته اندکی را میدانم .
چگونه میگویند تو وفات کردهای؟! نه این وفات نیست، شهادتی مسلم است!
آن پارههای اندوه تیز تر از سنانها و نیزهها که در یک روز بر قلب مبارکت فرود آمد چنان مجروح و خستهاش ساخت که یک سال و اندی بیش نتوانست تاب بیاورد.
قلبم شده قتلگاهت از بس خون است…
آن همه درد و رنج که تو فرو بردی قلبت را پاره پاره کرد و بالاخره تو را هم به خیل بلاجویان دشت آسمانی کربلا پیوند داد.
اگرهمیشه ببارند ابرهای جهان
نمیرسند به آن اشکها که زینب سلاماللهعلیها ریخت ….
همین یک سال و اندی را هم از اثر دست پر برکت امام شهید حسین علیهالسلام که بر سینهات گذاشت دوام آوردی،
تا پیام خون خدا (ع) را جاودانه کنی
و گر نه چگونه میتوان سر عزیزترین محبوب خویش را بر نیزه دید و باز هم نفس کشید؟!
ای مصحف ورق ورق شده! ای روح پیکرم!
آیا تویی حسین من؟! نیست باورم!
خوشا به حال هرکه خواهری چون تو داشت!
ای افتخار ایمان و عفت و اسلام و امامت، دست مرحمتی بر سر این اسیران نفس بکش و از اسارتشان برهان…
اسیر ما بودیم و هستیم نه تو بزرگوار!
کسی ندیده زنی را که با اسارت خویش
ز دست و پای خلایق طناب بگشاید
نوشته:اکرم صادقی