استراتژی محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
دشمن می خواست هم امام حسین را بکشد و هم امام بعد از او را. امام حسین هم نام تمام پسرانش را علی گذاشت؛ پس تمام ظن دشمن به علی اکبر رفت؛ چون «اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقا برسول الله» شبیه ترین مردم به رسول خدا به لحاظ شکل و اخلاق و نحوه سخن گفتن بود. گمان دشمن رفت که امام بعدی همین «علی» است.
چه کردند؟
عِرباً عِربا؛
فارسیش را میگم اما شما نگید؛ فارسی عربا عربا میشه: قیمه قیمه
علی اکبر را تکه تکه کردند تا مطمئن بشوند که زنده نمی ماند. گفتند که اباعبدالله روی زمین عبا پهن کرد تا جنازه را جمع کند و بعضیها می گویند حصیر برده است. جلوی چشم پدر، پسر را تکه تکه کردند.
اگر آدم بخواهد مخالف سیاسی اش را دفع کند کاری نداشت که با سم او را از میان بردارد، همانطور که سایر ائمه را با سم کشته و به شهادت رساندند. 30 هزار لشکر نمی خواست… بعد از کشتن چرا اسب تاختند…
بدانید که برای اسب تاختن آماده بودند چون قبیله هوازن از روز قبل نعل تازه بر اسبهایشان بستند..
بعدها فرزندانشان همین نعلها را با افتخار بر در خانه هایشان می زدند که ما از اولاد همانهایی هستیم که این نعلها را بر پیکر حسین بن علی تاختند. و یهودیان عراق که بعدها کوچ کردند و به اسپانیا رفتند، این نشان نعل را به عنوان نشان خوش شانسی همه جا پخش کردند، که حتی الان در اروپا و آمریکا هم پخش شده است.
اصل مطلب این است که اینها از عاشورا خبر داشتند هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ امروز روزی است که آن معاویه لعین پسر لعین و خورنده جگرها، امروز شاد است و امروز را متبرک می داند
یک سوال اساسی:
مگر معاویه یک سال قبل از واقعه عاشورا به درک واصل نشد؟ پس چرا میگوید که امروز را معاویه متبرک می داند؟
من به شما می گویم…
بدانید که دهه اول محرم از روز اول تا عاشورا از قدیم دهه جشن یهودیان است و روز عاشورا را به صورت ویژه جشن گرفته و روزه می گیرند.
الان وهابیها می گویند عاشورا یوم الفرح و السرور که اینها هم روزه می گیرند
به ما شیعیان گفتند که روز عاشورا را روزه نگیرید…
ایرانی ها بر خلاف همه دنیا از اول محرم عزاداری را شروع می کنند زمانیکه هنوز اتفاقی نیفتاده
بعضیها می گویند چرا؟!
دلیلش این است و چقدر زیبا به آن خنده ها پاسخ داده شد.
حاج بابای قزوینی خاخام یهودی شیعه شده در کتابش آورده است که کتاب نبوئیت هیلد (نبوت کودک) را 70 سال قبل از به دنیا آمدن پیامبر نوشتند و پیشگویی این بود که یک کودکی به نبوت رسید که 22 حرف زبان عبری را 5 بار تکرار کرد و گفت: و این است توحید. ضرب 5 در 22 می شود 110؛ گفت : و این (110) است توحید.
در حرف قاف که رسید گفت: قفا؛ سری از پشت سر بریده خواهد شد، در کنار رود فرات و فرزندان و ناموس بهترین خلق خدا را ببینید که از خیمه ها بیرون کشیده اند و در مقابل چشم حرامزادگان قرار می گیرند.
و هذا یوم تبرکت؛ مبارک میدانند فرحت؛ سرور دارند
عاشورا ماجرا ها دارد…
استادرائفی پور